ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

قانون امحاءحقوق مردان افغان!


زمانی که در حال گرد آوری مطالب و منابع برای شروع به کار پایان نامه ماستری ام بودم، قانون منع خشونت علیه زنان که در آن زمان به تازگی تحت فرمان تقنینی رئیس جمهور تصویب شده بود، از اصلی ترین منابعم بود، همچنین مفتخر بودم که کشور طالب زده و متحجر و قومی قبیله ایِ من علیرغم ایران که حقوقدانان زنش، سالها در زمینه حقوق زنان کار کرده و در این زمینه خیلی کارهای اساسی و عالی انجام داده اند، کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان(سیداو) را هم امضاء نموده است، و وقتی با اساتید راهنما و مشاورم در خصوص پایان نامه صحبت می کردم آنها را می دیدم که خیلی به موضوع دلچسبی پیدا کرده اند و مدام در بین کلام هایشان می گفتند آفرین به دولت فعلی افغانستان، و آفرین بر شما، و خوشا به سعادت زنان شما، و لااقل نسبت به آینده ده و بیست سال آینده زنان کشورم خیلی خوشبین بودند، و همواره می گفتند از این فرصت مناسبی که ایجاد شده باید استفاده ببرید و از این دست قوانین تصویب شود تا آیندگان شما از میوه هایش بهره ببرند، و چنین و چنان، ولی من بالشخصه چون از بطن جامعه ام خبر دار بودم و می دانستم اینها تنها روی کاغذ آورده شده اند، و روح آن رئیس جمهور محترمم هم از مفاد درون این قوانین باخبر نیست، و خدا را شکر که نبوده است، ولی همواره نگران این بودم که زمانی که این قوانین به پارلمان کشورم برود چه خواهد شد، که شد، و دیروز دیدم که چگونه دارند بر سر و کله هم می زنند و فریاد وا اسلامایشان باز برخاسته است و بر طبل دین میزنند و ملت بی سواد بی خبر را بر سر غیرت می آورند، و میشد حتی اینگونه استنباط کرد که رسما" دارند اعلان جهاد می دهند و مردان پشمالوی چون خود را به این امر مقدس که دین و اسلامشان به خطر افتاده است، و از فردا زنانشان از زیر چادری در خواهند آمد و به استناد به مواد این قانون خبیثه، بر کوس دادخواهی خواهند زد، و به خانه های امن یورش خواهند برد و دل و دینشان را بر باد خواهند داد و آن دنیا را با تمام اهل و عیال به جهنم خواهند برد، می شوراندند، به احادیث و گفتارهای بزرگان دین استناد کردند که گفته شده میتوانید 4 زن بگیرید، و این قانون ما را از حق اصلی و ذاتی مان محروم میکند، و گفته شده است اگر زن سرکشی کرد، (چرا که در ذهن ایشان چون حیوانی است که باید رامش کرد و افسارش را با هر اهرم فشار در دست گرفت)، باید با چوب مسواک(!!!!!) و نه بیش از آن زد، و جالب اینجا بود که میگفت با چوب مسواک، ولی تا هم فیها خالدونش سوخته بود که این حق مسلم ازش گرفته شده است، جدای از همه نفرتی که از اصل این اعمال حق ناحقه بر من مستولی میشود، اگر من در آنجا می بودم به آن مرد می گفتم، خب عزیز لذیذ پشمالو! شما و سایر مردان دیندار کشور من اگر با چوب مسواک زنان تان را می زنید، روزی صد بار بزنید، و ما هم این بخش را که گفته در اثر ضرب و جرح بعلت زده شدن با چوب مسواک را بر میداریم، اگر چوب مسواک شما بیل است، باز صراحت میدهیم ماده قانون را به زده شدن با بیل، پس بحث سر چیست؟ آیا جز این است که آنقدر بدبخت و نفرت انگیزید که وقتی می بینید اعمال هر روزه و رفتار نهادینه شده تان در جایی مستند و به نام قانون محدود میشود، به هر دستاویزی می آویزید و خوب هم میدانید که خیلی از این ملت بیچاره به دهان بدبوی شمای نفرت انگیز خیره شده و با هر سازی که شما می نوازید به رقص در می آیند؟ و آیا جز اینست که به این خاطر دارید خود را پاره میکنید که این شش ماده دارد مستقیم نرینگی شما را از نوع افغانی زیر سوال میبرد یا محدود میکند؟ چرا که نر بودن در اینجا تنها با بلند کردن صدا و دست بر سر موجودات شاید ضعیف تر از خودشان است که معنا میشود، با تجاوز در پس خانه هایشان، با زوری که دارند، و یا با به ازدواج در آوردن دختران خردسال برای خود نکبت شان؟ آیا جز این است که اگر این قانون تصویب شود دیگر نخواهید توانست حتی به عنوان نماینده پارلمان پول داده دختری بخرید و برای دفع بیماری های روانی تان دربندش کنید و ناخن بکشید و زبانش را از بیخ کنده، سرخ کنید و بخورید؟ یا بینی بریده در بیابان رها کنید؟

 آه! که از بیان توحش این مردان نفرت انگیز بر خود می لرزم، و بعضی وقت ها باورم نمی شود اینهمه قساوت و توحش، و در انسان بودن شان شک می کنم، و نمی دانم چه باید کرد برای این دردها؟ و ما کجای راهیم؟ و آیا میشود به این سیستم دل خوش داشت؟ و آیا زنان پارلمان را آن شهامت و دلیری هست که تا تصویب این قانون دست از پای ننشانند و هر کاری لازم است  انجام دهند؟ بگذریم که در این 4 سالی هم که گفته میشد تصویب شده و در ادارات و محاکم اجرایی بود، هم گُلی به سر زنان کشورم نبود، ولی من بر این عقیده ام که بودش از نبودش بسیار بهتر است و اگر زنان پارلمان کشورم موفق به چنین امر خطیری شوند، دیگر تا ابد به هیکل های تپل و گردشان گیر نخواهم داد و از آن به باد معده و نفخ تعبیر خواهم کرد، و بیادم خواهد ماند که زنانی بودند که از فرط کمبود آدم در شهر کوران رفتند بعنوان سیاهی لشکر در پارلمان ولی آخر عمری کارستان کردند و قانونی برای من و برای خواهران و مادرانم تصویب کردند ولو هرگز اجرایی نشود، ولو هرگز در زندگی ام بهش محتاج نشوم!


نظرات 1 + ارسال نظر
دوست همیشگی! یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:29 ب.ظ

لذت بردم بانو! خیلی زیبا نوشتی
این سیاست مردان کثیف هر جا هر وقت کم آوردند دستاویز اسلام شدند، ولی اونجایی که منفعتش ایجاب کنه از دست زدن به هر کاری غیر انسانی غیر شرعی غافل نمیشه!
یکی بیاد بگه اون وقتایی که دالر دالر رشوه می گیری اسلامت کجاست؟ اینکه بی پول می رید و بعد 4 سال ثروتی به هم می زنید که تا 7 پشتتون رو نون میده رو چجوری تعریف می کنید

اصلا تو افغانستان مشهور شدن و محبوب شدن تو همین راهه و اینا هم خوب اینو فهمیدن، و تعداد آدمایی که نشستن و به دهن همینا نگاه می کنن که کی بگن اسلام به خطر افتاده که چشم و گوش بسته با چماق به بیابان بشن و گریبان ها بدرند و به بیایان ها بشن، متاسفانه متاسفانه خیلی خیلی زیاده!

تشکر دوست همیشگی! نیستی که باهم بشینیم بگرییم به حالمون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد