ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

متارکه با فیس بوک!


حتی زمانیکه فکر می کردم خیلی فیس بوک باز هستم هم چندان معتادی نبوده ام، اینرا وقتی فهمیدم که بمحض تصمیم بر فیس بوک نگردی توانستم خیلی سریع و آسان کنار بگذارمش، همزمان با کم کردن و صفر کردن فعالیت در فیس بوک اینجا را براه انداختم، و با بازگشایی اش دانستم چقدر بی دردسر و آرامم اینجا، می توانستم بلند بنویسم، کوتاه بنویسم، خیلی راحت تر و بی پرده تر بنویسم، بجای اینکه مثل فیس بوک نوشته ها را از زیر هزار غربال رد کنم که بلند نباشد تا حوصله خواننده فیس بوکی را سر نبرد، یا خیلی رُک نباشد تا آن عده از دوستان که زیاد باهاشان صمیمی نیستم تصویر دیگری از من در ذهنشان پدید نیاید و الی آخر...

اینجا چه راحتم، چه بی دغدغه، با تنبان گشاد و تونیک رنگی رنگی ام راه می روم داخلش، و اگر دلم از جایی پر بود خالی می کنم سر کیبورد، هیچ نماینده پارلمان و مشاور وزیری هم آن بالا به نظاره ام ننشسته است، لایک و کامنت هم گدایی نمی کنم، و مجبور هم نیستم اگر کسی شیرم کرد من نیز بلافاصله شیرش کنم، و حواسم باشد جایی تلافی کنم کارش را.

کلا" خوشحالم اینجا هست. اما باور اینکه یک زمانی در فیس بوک جا و مقامی داشتم و دوستانی دور و برم به بودنم شاد بودند و اگر نبودم خیلی زود می گفتند نیستی، حرفی و چتی و کامنت های گفتگو وار و مباحثاتی اگر می شد حتی زنگ می زدند و باخبرم می کردند تا بروم جای خالی کامنت هایم را پر کنم، ولی حالا به همین سادگی دیگر نیستم و بودن و نبودنم باعث کن فیکون شدن فیس بوک نشده، و انگار صد و بیست سال است نبوده ام.

وقتی به دوران نه چندان دوری فکر می کنم که چه کودکانه عکس می گذاشتم و یا احساس های خیلی نابم را آنجا فریاد می کشیدم خنده ام می گیرد، که چطور در آن جمع ناهمگن تحمیل می کردم اینها را بر جماعت بسیاری که شاید خیلی با من فرق داشتند و خیلی وقت ها اصلا" در یک فاز نبودیم، شاید بگویید خب به عنوان دوست قبولش نمی کردی یا اکسپتش نمی کردی، تا همگن باقی بمانی با رفقایت، ولی پاسخ من این خواهد بود که مسلما" من هم میان شناس و ناشناس و دوست و غیر دوست بهترین ها را از نظر اجتماعی گزیده بودم و اکسپت کرده بودم، کسانی که می دانستم یا بواسطه دوستان دانسته شده بودم که آدم های نسبتا" همگن و یا تحصیلکرده و باشعوری هستند، ولی تجربه در مجازِ افغانستان بر من ثابت کرد که آنها فقط روی قضیه را مرتب و منزه می کنند و نکتایی و ادکلن می زنند ولی در واقع بطن شان پر است از کجی ها و ناراستی ها، این شد که حس کردم مجاز افغانی و مخصوصا" فیس بوکی، من را بر نمی تابد!، بنابراینها که گفتم خوشم اینجا و فکر نکنم حالا حالاها دست از سرش بردارم.

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
ملودی چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:18 ق.ظ http://01.melodyhaa.in

سلام دوست خوبم امروز با وبلاگت آشنا شدنم از محتویات وبلاگت بسیار خوشم آمد من هم یک وب سایت دارم همه جور چیزی توش فکر کنی پیدا میشه از موزیک بگیر تا فیلم و سریال حتما یه سری هم به من بزن حتما من منتظرتم آها راستی تا یادم نرفته یک قسمت هم تو سایت داریم برای تبادل لینک به نام تبادل لینک هوشمند حتما اگر دوست داشتی وبلاگت رو توش معرفی کن تا بازدید تو هم مثل من بره بالا دوستم حتما منتظرتم .
آدرس سایت ما :
www.01.melodyhaa.in
آدرس تبادل لینک هوشمند سایت ما:
01.melodyhaa.in/Linkdooni/index.php

آرمین چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ق.ظ http://mobiledaran.ir/index.php/Product/view?id=138095&bz=42556

وبلاگ خوب و زیبایی دارید .
موفق باشید .

دوست همیشگی چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:55 ق.ظ

ولی من هنوز فیسبوک رو دوست دارم به این خاطر که سهولت خیلی خوبیه که همه دوستارو یه جا جمع می کنه و همه از همدیگه خبر دارن... از طرف دیگه من خیلی سعی کردم کسانی رو اضافه کنم که بتونم حرفامو راحت تر بزنم.... هرچند الان هم کسایی هستن که باعث خودسانسوری من میشن که خیلی راحت نوشته مو برا اونا هاید می کنم..... همچنین من آدم نوشته های بلند نیستم و نمی تونم، کوتاه نویسی رو بیشتر می پسندم
ولی در مورد دنیای وبلاگ نویسی، اینجا هم بعد از یه مدت دچار خودسانسوری میشی، کمی بعد با همین دوستان وبلاگی هم دوست میشی و باز به خاطر یه عده ای نمی تونی یه چیزای دیگه رو بنویسی و در مورد کامنت گذاشتن هم دنیای وبلاگ نویسی هم مثل فیسبوک هست، بری به خونشون سر بزنی و کامنت بزاری میان و کامنت میزارن... نزاری هم نمی زارن

آره هر کدوم شباهت هایی هم باهمدیگه دارن، و مسلما" بده و بستان وبلاگی هم دنیای خودش را دارد، اما درباره خودسانسوری تا بتونم سعی می کنم اینجا دچارش نشم و از حق نگذریم در این زمینه وبلاگ و فیس بوک زمین تا آسمون باهم فرق دارند، اونجا اصلا" آدم این نبودم که بخواهم بدون معرفی خودم چیزی بنویسم و بگذارم و خودت هم می دونی ادم تکنیک کار و کاربلدی هم نیستم تا بتونم برای بعضی فقط بنویسم، ولی اینجا بدون مشکل تونستم بدون معرفی کامل خودم دوستانی داشته باشم که فقط نوشته هایم را می خوانند و آنرا از ذره بین کیستی ام حلاجی نخواهند کرد، دوستانی هم که می شناسندم هم عزیزانی هستند که براستی می شناسندم و خودسانسوری در باره شان معنایی نداره!

دوست همیشگی چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:20 ق.ظ

ولی برای تویی که تبحر ویژه ای در نوشتن متن های بلند داری اینجا بهترین جا هست... اگه یادت باشه من از سالیان دور بهت می گفتم وبلاگ درست کن
ولی ایکاش فیسبوک هم می بودی جایت بدجور خالی ست!

سوده چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:05 ق.ظ http://soode61.worpress.com

من هم خیلی کم سر میزنم به فیس با اینکه نبسته امش. اما اینطوری نیست که دوست نداشته باشم عکس بگذارم یا محیطش را دوست نداشته باشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد