ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

سلامی دوباره!

هیچ مطمئن نیستم اینبار که این صفحه را بستم و بار دیگر گشودم ببینمش یا خیر، حقیقت این است که این صفحه ناچیز برای مدتها در افغانستان باز نمیشد و من به خانه دیگری نقل مکان کردم، و احتمالا" بلاگرهای عزیز نیک می دانند نقل مکان از خانه ای به دیگری در بلاگستان تا مدتها گیجی می آورد و ناسازگاری و دلتنگی و....، جالب اینجاست که بلاگ اسکای فقط در افغانستان باز نمیشد و آنطور که می بینید امروز باز می شود، در هر صورت من شنبه به طرز غیر منتظره ای دو سه روز زودتر از تایمی که خواسته بودم، دارم می روم ایران، تا هجرتی دیگر به زادگاهم داشته باشم و زان پس منتظر زمان هجرت نهایی ام شوم. دوستانی که مشتاق خواندن منند به صفحه جدیدم بروند، ولی در اولین فرصت یا اینرا بدانجا یا آنرا بدینجا منتقل خواهم کرد.

بدرود تا درودی دیگر!


نظرات 6 + ارسال نظر
سوده پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:12 ب.ظ

فکر میکنم این بار دیگه درست شد بلاگ اسکای.

دو روز زودتر داری میروی و استرس اش را من گرفته ام!.

من خودم یه وعضی دارم.

سارای شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ق.ظ http://damanekhali.blogfa.com

هر جا که باشی، آسمان مال توئه ...

سارای یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:42 ق.ظ http://damanekhali.blogfa.com

سلام ، اومدی ایران ؟ یه پست بذار عزیزم

یه چن روزی نیاز دارم تا خودمو تو محیط جدید پیدا کنم سارای!

Corona سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:47 ق.ظ http://coronae.blogspot.com

به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را!
نمی دونم هنوز آیس پک وجود داره یا نه ولی اگه داره لطفا از طرف من یه آیس پک برای خودت بگیر و تو خیابون راه برو و بخور! ترجیحا طالبی!!!
آدرس جای جدید رو هم بده

http://saghar2014.blogspot.co.uk/
آره هاله آیس پک داره میخورم بجات! چیز دیگه ای اگه می خوای بگو!

خودش سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:16 ب.ظ

این رفتنها و آمدنها و دوباره رفتنها شده زندگی ما، نوعی زندگی جالب که همواره در سفر باید می بود و چمدان در دست و کفشای خسته دم در و لابد جاده هم اسم تو رو فریاد میزنه ... من دیگه حرفی ندارم. یعنی اصلا حرفی نداشتم. خواستم بیام ی چی بگم که گفته باشم نگی که نگفتی...

خسته نباشی بازم بعد عمریٰ تشکر.

سارای شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:14 ق.ظ http://damanekhali.blogfa.com

بانو، مارا از یاد بردی؟

باورت میشه فرصت حموم کردنم ندارم، تا الآن همش مهمونی و برو بیا داریم، مهمونهایی هم از اونور آب داریم، اصلن وقت نمیکنم بنویسم و بخونم، فکر می کنم حالا حالاها نتونم بنویسم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد