ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

از ملبورن

اینجا ملت خیلی سوسول هستند و مغازه ها و شاپینگ سنترهایی که مخصوصا"اسم و رسمی دارند ساعت 5 عصر می بندند و می روند به بقیه زندگی شان می رسند، همسر سه رو نخست ورود من را مرخصی گرفته بود و از دوشنبه این هفته سر کار می رود، و ساعت سه و نیم که کارش تمام می شود تا برسد می شود سه و چهل و پنج و تا برسیم به یکی از آن مغازه های مطروحه می شود چهار و یا بیشتر، یعنی رسما" دو روز گذشته هر روزش را فقط توانستیم به یک بازار سر بزنیم و من هم که در این برهه از زندگی ام حسابی دقیق تر و با حوصله تر شده ام و سعی دارم وسایلی را که می خریم کم و گزیده باشد و سعی دارم الگوی چیدمان و گزینش وسایلم به سبک اینجا باشد و از طرفی بودجه در حد طبقه بالای ملت اینجا نیست و باید سعی کنم اولویت بندی کنم و روی کیفیت کالا دقت نظر بیشتری داشته باشم، اینگونه است که کارمان کمی سخت است ولی تابحال از انتخابهایم راضی هستم، و سخت منتظر دلیوری شان هستم.

پشت هر چراغ قرمز که اینجا خیلی هم زیاد است یک قرار از پیش تعیین نشده ای هست بنام بوسه، انگار همسر به تعداد بارهایی که پشت چراغها منتظر شده در این دو سال و اندی با خود قرار گذاشته باشد، نا خواسته وقتی پشت چراغ می ایستیم گاهی که گردنم نچرخیده صدایش می آید که رد کن بیاد!!!!!

زندگی و هضم شدن در اینجا از آنچه که فک می کردم راحت تر است، یا شاید من خیلی سهل می گیرم، اصلا"اشکالی در انگلیسی دست و پا شکسته ام نمی بینم و حرفم را می زنم، فقط یک محدودیت بزرگی از نظر دوستان همسطح و هم نظر در اینجا بیداد می کند و دایره ارتباطات مان با جامعه افغانی در اینجا خیلی تنگ خواهد بود، تا چه شود...

نظرات 4 + ارسال نظر
سارای چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 12:47 ب.ظ http://damanekhali.blogfa.com

چه خوش باشد که بعد از انتظاری
به امیدی رسد امیدواری

ساغر من و شوهرم اگه چند سال دیگه بیاییم استرالیا دعوتمون میکنی خونه ات دیگه نه؟؟؟؟

سارای چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 12:49 ب.ظ

چه خوش باشد که بعد از انتظاری
به امیدی رسد امیدواری

ازین بهتر وزین خوشتر نباشد
زمانیکه میرسد یاری به یاری
ساغر من و شوهرم اگه چند سال دیگه بیاییم استرالیا دعوتمون میکنی خونه ات دیگه نه؟؟؟؟

صددرصد عزیزم چرا نه؟

نیره چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 03:01 ب.ظ

رسیدن به خیر. امیدوارم هرچه زودتر همه چیز رو به راه شود و عادت کنی به زمستان آنجا. البته بهار نزدیک است.

معصومه جمعه 10 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 07:18 ق.ظ

دوست دارم بخوانم نوشته های این طوری را.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد