ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
از عنوان پیداست؟ وای خدا چقدر دیشب زیبا بود، برای اولین بار رفتم کنسرت، کی؟ آنهم معین!
من وقتی بچه بودم، نوجوان و جوان در هیچ مقطعی طرفدار آهنگ های معین نبودم، ببخشید ذهن و روحم یک جورایی برایش سطح عوام پسندانه تراشیده بود( که تا حد زیادی هست)، الان هم اگر بخواهم دنبال آهنگ بگردم شاید اسم معین جزء آخرین ها باشد.
چرخ گردون چرخیده و من الان در عوامانه ترین حالت و مقطع زندگی ام قرار دارم، اصلا" کی عوام است کی خواص است؟
چرا ما فکر می کردیم اگر کسی جواد یساری گوش کند خیلی بی کلاس است، این روزها دنیا چرخیده و همه کارهای سطح بندی شده در قالب های جدیدشان تعریف می شوند، پسر نوازنده خوش مشربی از جواد یساری می خواند و صبر ایوبش بعد از سالها از انزوا در می آید و بدست داف ترین دخترهای اینستاگرام استوری می شود!
من هم دیروز چیتان پیتان کرده و رفتم کنسرت معین و قر دادم فراوان.
ما خانواده های کارمند بچه دار حتی وقت نداریم که برای چیزی هیجان زده و منتظر باشیم، پریشب داشتم با خودم فکر می کردم که حالا که می روم کنسرت از خودم بپرسم چه حالی دارم؟ خوشحالم از اینکه فرداشبش می روم؟ تا آمدم بهش بپردازم خوابم برد و صبح شده بود.
همسر روز واقعه به تقاضای نماینده پارلمان در برنامه ای که برای ملت گرفته بود فراخوانده شده بود ولی من گفتم نمی آیم شما بچه ها را ببرید.
از قبل در نظر داشتم برای خانواده دوستم که به ایران رفته است کمی غذا بپزم و بدهم همسر ببرد.
همسر و بچه ها را که راهی برنامه کردم کمی قیمه درست کردم و دو عدد بادمجان که هفته پیشش خریده بودم را هم سرخ کردم و چه قیمه بادمجانی شد، برای برنج هم ته دیگ زعفرانی گذاشتم و اصلا" از ظرف درش نیاوردم تا همسر همانگونه ببرد بخورند.
وقتی از برنامه برگشتند گفتم زنگ بزند غذا را ببرد، توی راه هم برای بچه ها چیزی بگیرد بخورند، چون غذا را فقط برای آن دوست درست کرده بودم.
ساعت شده بود سه که آماده شدم و رفتم خانه دوستم تا با آن دستگاه چیتان پیتان کننده مو، موهایم را هم درست کند.
کم کم اضطراب و خوشحالی شرکت در کنسرت وارد جریان خونم شده بود که با دوست رفتیم منزل دوست سوم که قرار بود همسرش که راننده اوبر هست ما را و یک رفیق دیگر را ببرد سالن مرکز شهر و برگرداند و پولش را تقسیم کنیم.
توی راه آهنگ معین گذاشتیم تا حال و هوای کنسرت بگیریم و یکساعت زودتر از آغاز برنامه در محل موردنظر بودیم.
از قضا یک گروپ خانم ها و آقایان بسیار باکلاس و شیک و پیک داشتند از مسیر می گذشتند و ما چهار نفر هم بدنبالش تا در ورودی یکی از تالارها رفتیم که دیدیم آنجا یک مجلس عروسی هست!!!!
بالاخره اکزهیبیشن سنتر مرکز ملبورن را یافته و وارد شدیم، دم ورودی در بلیط ها را از روی گوشی نگاه کردند و کیف ها را بررسی گردند و بازرسی بدنی هم با دستگاه!
هنوز درب های ورودی سالن را باز نکرده بودند و توی لابی بسیار بزرگ منتظر شدیم، چندین گروه فست فود و کافی و آبمیوه بساط شان را براه انداخته بودند.
هنگام ورود به سالن بلیط هایمان را اسکن کردند و وارد شدیم، بلیط جایگاه ما که تقریبا" در طبقه متوسط پایین جامعه واقع می شد دویست دلار بود، بلیط وی آی پی پانصد دلار، به ترتیب هر مرحله صد دلار ارزانتر، یک طبقه بالای ما هم ادامه سالن بود که فکر کنم آنها از ما ارزانتر بودند.
ولی من از جایگاهمان راضی بودم، درواقع مشکلی برای دیدن صحنه نبود.
برنامه کلا با تاخیر شروع شد، هم ورود به سالن هم شروعش نیم ساعت دیرتر انجام شد و ساعت نه آقای معین وارد صحنه شدند و تا دوازده شب خواندند البته یک وقفه پانزده دقیقه ای اعلام شد اما بیش از سی دقیقه به طول انجامید.
اول های برنامه یک ویدئو کال با همسر کردم تا کمی ببیند و بعد گوشی را گذاشتم توی کیفم اما خیلی ها تمام مدت برای عزیزانشان لایو گذاشته بودند یا فیلم می گرفتند.
در آن سه ساعت هرچه آهنگ نوستالژیک دهه شصتی کُش بود را خواند و گاهی شاد گاهی غمگین همنوایی کردیم، با شادهایش جییییییییغ و حرکات موزون و ناموزون از خودم ساطع کردم، خداراشکر پشت سری هایمان هم اهل دل بودند و هرگز رنجیده نبودند، کلا" آهنگ اگر قری طور بود همگی بلند می شدند، ملت خوشحال رقصنده ایرانی واقعا" همه آماده رقص و جیییییییغ های فراوان!
با الهه ناز نزدیک بود گریه کنم، و آهنگ " ای ایران" را که در آخر خواند من چرا انقدر جیغ می زدم؟!
من وحداقل هزار تا هزار و پانصد شرکت کننده افغانِ آن سالن پنج هزار نفری در کنسرت دیشب از لحاظ فرهنگی کاملا" ایرانی بودیم و دقیقا" همان احساسی ما را به کنسرت کشیده بود که بقیه شرکت کنندگان صددرصد ایرانی آنجا را!
من بهمین دلیل از سلام و ابراز عشق معین به هموطنان ایرانی اش هیچ نکته رنج آوری را به دل نگرفتم اما دوستانم گفتند چرا حتی یکبار یادی از هموطنان همزبان افغانی اش نکرد؟ چرا مثل گوگوش که خیلی خوب روان شناسی و جامعه شناسی را یکجا می ریزد توی جمله زیبای " سلام هموطن همزبانم، سلام به ایرانی های عزیز و هموطنان افغانی حاضر در این سالن!" توی یکی از صحبت های بین خواندن ها نگفت شماها هم مثلا" خوش آمدید!
البته من در جواب دوستانم گفتم، منظور معین از ایرانی تنها ایرانی ها نیستند، از نظر او تمام آدم هایی که در آن لحظه برای دیدن او آمده اند از لحاظ دلی و فرهنگی در آن ساعات ایرانی هستند، او منظورش این نبود که به ما سلام نکند بلکه ما را هم در ذهنش ایرانی خوانده.
یک عمر ما را افغانی خطاب کردند بعنوان فحش توی ایران، حالا نخواسته و ندانسته ما را هم ایرانی شمار کردند، هیچ اشکالی ندارد، مهم این است که ما خوش بودیم و از ته دل لذت بردیم از نوعی جدید و خاص و برای همه ما چهار نفر اولین تجربه کنسرت بود با اینکه همه سالهای سال است اینجا هستیم و خوانندگان بسیاری از افغانی و ایرانی آمده و رفته اند.
در خلال برنامه و هنگام تنفس دوستان بسیاری را دیدیم و آن شب استوری بیشتر دوستان استرالیایی افغانی هم از کنسرت معین فرستاده شده بود.
این بود انشای من راجع به کنسرت معین هفتاد و سه ساله عزیز، عمرش دراز و صدایش رساتر باد!
آخ کاش ابی بزودی بیاید استرالیا!
دنیا چند تا کنسرت به من بدهکار معین و شادمهر و کامران و هومن و سلنا گومز
حتما" بدهی شو باهات صاف می کنه، فقط برنامه هاتو بریز براش و شک نکن!
سلام
خوشحالم که بهتون خوش گذشته.
همین که به ترانه "ای ایران" واکنش نشان دادین نشون میده که جدایی بین ما نیست. و اصلا نه فقط فارسی زبانها که کلا بنی آدم اعضای یک پیکرند.
از حق نگذریم صدای جناب معین باتوجه به سنشون فوق العاده است.
لابد اگر اسم مردم افغانستان برده میشد هم تاجیک ها و اهالی بخارا و ... شاکی میشدند!
امیدوارم به زودی کنسرت خوانندگان همزبان افغانی!
یادم افتاد به نخستین آهنگ افغانستانی که شنیدم و از آن خوشم آمد:
همه جا دکان رنگ و رنگ و رنگ است.
همه رنگ و رنگ و رنگ میفروشد
.....
بله صدا واقعا عالی بود، یک جا میکروفن رو رو به پایین گرفتند و صدای خودش فقط در سالن پیچید، سالن به اون بزرگی، و بعدش ملت یک دقیقه فقط دست و جیغ می زدند، براستی دلیل سلامت روان این هنرمندان نوستالوژیک ما این هست که در زندگی اینهمه عشق میدن و عشق می بینند، عمرشان دراز بادا، الان بیشتر هنرمندان زمان نوجوانی ما بین هفتاد تا هشتاد سال سن دارند!
کافی بود میگفت همه فارسی زبان ها که بخاطر شنیدن " صدا" اینجا جمع شده اند!
اتفاقا داشتم میگفتم برم ببینم ساغر اومده از کنسرت معین چیزی بگه یا نه. خوب کردی رفتی به خوش به حالت های آدم یه حال حسابی میگیره تا باشه از این خوشیها و اما اینکه معین اسمی از شما همربونها نیاورده باور کن اصلا به ذهنش نرسیده یا یکی نبوده بهش بگه رفیق اینجا طرفدارهای افغان هم داری. قبول دارم آدم یه کم بهش برمیخوره اما به قول خودت اونجا دیگه ایران نیست همه با هم صدا بودید و خوش گذشته به دل نگیر خواهر . من که تا عمر دارم رفقای افغانم را از باد نمیبرم یه جور خاصی اصیل ونجیب
ای جان، نه بابا من چیزی به دل نگرفتم، فقط با دوستان ک صحبت کردیم مطرح شد، هر کجا هستید شاد و پیروز باشید، چطو کنسرت معین رو دنبال می کنید؟
چه تجربه دلنشینی
عزیزم
سلام سلام ایشالله کنسرت ابی منم کنسرت گوگوش تو استانبول رفتم و واقعا مسلط بودن به اجرا و کنترل سالن ایشون جز خوانندگی یه مجری و بازیگر هم هستن و بدیهی که تو اجرا قوی تر از معین باشن
بله همینطوره، گوگوش اسطوره است!
وای ساغر جان همیشه به شادی باشی
وقتی با ای ایران اجیغ زدی یعنی همه ما یکی هستیم همه جزو سرزمینی که به ان ایران شهر میگن فارسی زبان
و مورد دیگه شاید اقای معین احتمال نمیداده از سایر فارسی زبانان هک جزو مخاطبینش باشن چون به هر حال خانم گوگوش خیلی محبوب تر هست بین ایران شهری ها و حتی غیر فارسی زبانها
بله درست فرمودید
خوشبحالتون همیشه شاد باشی
فدایت ممنونم
ما در اصل یک ملت بوده ایم مرزهای جغرافیایی در دوران قاجار ما را از تاجیکستان و افغانستان و آذربایجان و بسیاری نقاط دیگر جدا کردن
من بین بیمارانم دقت کردم هزاره ها فرهنگشون بسیار به ما نزدیکه مثلا یه خانومی میآمد مطب پیش ماما ،مامای ما هم خوش صحبت بود و سرش خلوت دیگه مریضو ول نمیکرد همسر این خانوم با پسر کوچولوش با صبوری و خوشروئی در اتاق انتظار منتظر میموند
خلاصه که معین کمی خجالتی و مأخوذ به حیاست این آدما خیلی خوش صحبت نیستن بر عکس گوگوش ....البته شما متولد ایرانین و سرود ای ایران هیجانزده تون کرده بیراه نگفته ایران بزرگ
بله عزیزم، این مرزهای جغرافیایی ....
بیش باد این احساسات خوووب
ممنونم لیموی عزیز
خوش به حالتون که با یک کنسرت اینقدر حال دلتون عوض میشه
البته فقط محدود به همون ساعات کنسرت بود
ساغر جان، ما شما رو جدا از خودمون نمیدونیم، با نوشتن این پست (و بقیه پستها)، من لذت میبرم از این همه حس و انرژی که بهم میدی
ایشالا کنسرت معین رو با هم بریم
ای جانم ممنونم محبوبه عزیز