ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
همکاری که به تازگی ازدواج کرده برای روزهای نخست ماه رمضان رخصتی گرفته بود و می خواست در خانه اش بگذراند، که همکار ازدواج نکرده مان بهش گفت بهتر نیست آخر ماه رمضان و برای عید فطر بروید؟ رخصتی هایتان هم با احتساب روزهای عید زیادتر می شود، و این فصل گرما و این مسافت راه نمی ارزد برای دو سه روز بروید شهرتان، بهش رو کرده گفتم: شما نفست از جای گرم بلند می شود و هر رمضان در کنار مادرت ناز می کنی و ناز میخرند، بساط سفره های افطاری و سحری تان براه است نمی فهمید چقدر سخت است آدم دور یک سفره مجردی روزه اش را افطار کند، چیزی که من نیز حدود 14 سالی می شود تجربه اش می کنم، از زمانی که برای بار نخست از خانواده جدا شده و برای تحصیل به تهران رفتم تاکنون، و نشده که بشود در این ماه پر نوستالوژی بنشینم سر سفره افطاری و سحری مادرم، بجایش افطاری های نه چندان مزین و سحری های هول هولکی بوده است، بی کمترین رنگ و طعم رمضان های بسیار دور! زمان هایی که همیشه به این نکته فکر می کردم که مادرها چقدر فرشته اند، که زمانی که مثل تو روزه دارند و گرسنه و تشنه، همت و تلاششان برای هرچه رنگین تر کردن سفره های افطاری هر روز بیشتر از دیروز به چشم می آید و بی هیچ چشمداشتی چقدر ایثارگرند، بیاد دارم روزهای ماه رمضانی را که از ساعت های سه به بعد می گفت برو بخواب تا افطار، و افطار بیدارت می کنم، و موقع افطار نیز حواسش بود به اینکه از بهترین قسمت های غذایی که حاضر کرده به نو روزه ترین فرد بدهد و در کنارش همیشه بعضی مواد غذایی انرژی زا پنهان می کرد برای بعد افطار، سحرها این احساس و دریافتم بیشتر احساس میشد و تعجب می کردم از اینکه چگونه میشود که مادر زودتر از همه برمی خیزد و سحری را مهیا و هر کداممان را با محبت تمام بیدار می کند.........
سلام
مطلبتون جالب بود
تشکر
موفق باشید