ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

نتیجه انتخابات شورای شهر!

ما از همان هفته اول بعد رای گیری مطلع شدیم که رقابت سخت تر از توقع مان بوده است و انتظار رتبه دوم و یا سوم از ما سلب شد.

اینطوری است که نتیجه روز به روز شمارش در سازمان انتخابات هر شهر اعلام می شد و در شمارش اولین رای ها( آرایی که به کاندید رتبه یک داده بودند) رتبه های آخر بودیم.

همسر از بین هفت کاندید در رتبه پنجم قرار گرفت با مجموع رای هزار و پانصد!

مساله جالب برای ما این بود که فرض ما برای فرد برنده یکی از مطرح ترین کاندیدها بود که رئیس اتحادیه داروخانه داران ایالت ویکتوریا بود اما در کمال تعجب دیدیم دختر آسیایی تبار جوان از او پیشی گرفت و با کسب چهار هزار و صد و شصت رای، با فاصله صد رای از ان جناب برنده میدان شد.

دو هفته شمارش آرا در شرایط عجیب و پر استرسی قرار داشتیم و دو هفته دیگر طول کشید که بقول همسر ایشان از دپرشن پس از انتخابات رهایی یابد و به شرایط نرمال زندگی برگردد.

بلافاصله بعد از اعلام نتیجه انتخابات به خانم کانسلر جنیفر دایزن زنگ زدیم و با هیجان تبریک گفتیم و راستش برنده شدن او رنج شکست همسر را تسلی داد( بخاطر انتسابش به جامعه مهاجر، آقای داروساز اروپایی تبار بود).

نکته جالب دیگر اینکه همین آقای داروساز در هفته آخر رای دهی به همسر پیام خسته نباشید داده بود، (فرضش این بود که خودش برنده شده!) ، همین فرستادن پیام هم برای ما پیام قشنگی داشت، اینکه چقدر می تواند انسانی و زیبا رفتار کنی و در عین رقابت دیگران را محترم بدانی!

ما انتظار قبولی نداشتیم اما انتظار رتبه پنجم را هم نه، بهرحال درس های بزرگی از این کارزار گرفتیم.

متاسفانه از آن حدود سیزده چهارده کاندید جامعه افغانی در دو شهر منطقه مان هیچکس نتوانست کرسی شورای شهر را بدست بیاورد، بعد از ختم انتخابات جلساتی داشتند و جمع بندی و نتیجه گیری کردند.

باشد که رستگار شوند.

زندگی در جریان است و ما در روزهای آخر ماه یازدهم سال هستیم و شهر را از الان هوای کریسمس گرفته است!