ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
اول از یاکریم ها بگویم، مثل بچه آدم سه هفته روی تخم ها نشستند و ما هم مراقب بودیم کسی به خانه و کاشانه اینها دست نیازد و آزارشان ندهد، اصلا" آزار که هیچ، گوشه چشمی هم نداشته باشد، خود من هر وقت به اتاق مادر می رفتم طوری وانمود می کردم اینها فکر کنند اصلا" نمی دانم که خانه یاکریمی درست پشت پنجره است، پشت پنجره ای که اگر باز کنیم می شود روبروی چشم مان، و راحت می شود چشم در چشم شان شد و حال و احوال کرد، اوایل فقط مادر باهاشان حال احوال می کرد، اجازه باز کردن و بستن پنجره هم در قبضه مادر بود، بعد که دید طفل معصوم گرسنه تشنه چسبیده به تخم ها هم مادر بود که یک کاسه گندم یک فنجان آب گذاشت گوشه لانه شان که آنهم کلا" نوش جان همسرش شد که هرازگاهی می آمد روی تخم بخوابد اول نوکی به دانه ها میزد بعد یادش از تخم ها می افتاد، ولش داشتم می گفتم اینهمه مراقبت کردیم یک لحظه فقط غفلت مان باعث شد یاکریم ها بپرند، قضیه هم از این قرار بود که تا برسم سر وقت بچه ها و چهارپایه را از زیر پایشان بکشم و با اردنگی بیرون بیندازمشان، دست شان به تخم ها رسیده بود و بقول مادرم "آدم بوی"شان کرده بود و یاکریم ها فهمیدند و هرگز به لانه و تخم هایشان برنگشتند، و من دلم خون بود دو سه روزی، مخصوصا" که دیدیم یکی از تخم ها فقط یکی دو شبانه روز تا بدنیا آمدنش مانده بوده و از بیرون که نگاه می کردی سیاه بود، هی گفتم خب اینهمه رویشان خوابیدید فقط این یکی دو روز را هم می خوابیدید ما هم می دیدیم بدنیا آمدن و پرورش اطفالتان را، بعد دو سه روز بعدش مادر خبر آورد که روی آن یکی لانه ای که طبقه پایین برایشان ساخته بوده تخم جدید گذاشته اند!
دوم از اتفاق دیگری در زندگی مان بگویم و آن هم جریان نامزدی دختر برادر است، دختر برادر نوزده سال بیش ندارد ولی همین چهار روز پیش نامزدی اش بود، خب همه که مثل من و امثال من نیستند که اولویت های شان درس و کار باشد، خیلی هم خوشحال شدیم که به این نتیجه رسیده، موقعی که می خواست با پسر صحبت خصوصی داشته باشد، همان لباسی را بهش پوشاندم که خودم در چنان شبی پوشیده بودم، پسر در مزون لباس عروس در تهران کار می کند و از الآن نقشه لباس عروسش را در سر می پروراند، راستش را بگویم به دنیای روشن و سفید و مروارید گونه اینها حسادت می کنم، و امیدوارم به همین سپیدی که هستند باقی بمانند!
سوم از خودم بگویم که در جریان خواستگاری و نامزدی دختر برادر تقریبا" دو سه کیلو وزن کم کردم و شب ها بلااستثناء تا صبح بیدار بودم و صبح ها هم طبیعتا" بخاطر استرس زودتر از همیشه از خواب می خاستم، و در این برو و بیاها و مراسم خرید و مخصوصا" مراسم نامزدی که البته مختصر و خیلی ساده بود ولی خستگی هایش را داشت، اتوماتیک وار بک آپ میزدم به مراسم نامزدی خودم در تابستان 1389 و طبعا" زحمت هایی که خواهر و مادر و همین برادرزاده در طول مراسم ها و مهمان داری ها کشیدند، چون دوسیه دختر برادر عینا" مثل خودم بود و خانواده نامزدش درست مثل من از شهرستان آمده بودند و همان برنامه ها یی که من داشتم را این داشت، جالبی اش این بود که مثل خانواده همسر من که از شهرستان آمده و مهمان خاله شان بودند اینها هم مهمان خاله شان در همین گلشهر بودند، و یکسره خاطرات خودم در ذهنم مجسم میشد و ناخودآگاه قیاس هم می کردم، مثلا" شبی که خرید من انجام شد من حس خستگی یا تشنگی یا گرسنگی نداشتم و ساعت شده بود دوازده و مغازه ها بسته بودند که رفتیم شام بخوریم ولی در خرید دختر برادر از وسط هایش پاهایم گز گز می کرد و خیلی خسته شده بودم!
چهارم، نمی دانم امشب شب نیمه شعبان و میلاد امام مهدی است یا فردا شب، در هر صورت این شب عزیز را به همه دوستانم تبریک می گویم و آرزو دارم به عزیزی این شب به مراد دلهایشان برسند!
پنجم از اینکه اینقدر عزیزید و من را می خوانید و بهم سر می زنید جهانی سپاس، فکر می کردم این جمله خیلی کلیشه ای و مسخره است ولی امشب واقعا" لازم دیدم اینرا بگویم، و اینکه واقعا" از حس کردن رد پایتان خوشحال می شوم!
مبارک باشد و زندگیشان سفید و درخشان باشه مثل لباس عروسیش.
یا کریم گفتی و بگویم یک دانه اش دوست کنار پله های پشت بام خانه ی ما تخم کرده بود و نشسته بود رویش اما بچه جایش را پیدا کرده بود علی رغم سفارش های من برای این همه دید نزدن میرفت کینشست سر پله ها و تمام مدت مثلا مراقبشان بود تا اینکه بدبخت ها احساس نا امنی کردند و لانه را رها کردند و رفتند.
ممنون سوده عزیزم. در باب یاکریم ها هم پس همیشه بر همین منوال است! بیچاره یاکریم های ساده دل!
با سلام امیدوارم هم شما و هم برادرزاده تان خوشبخت باشند
برای بنده هم دعا بفرمایید
هنوز یکسال از عروسی امان نگذشته
و دغدغه گرانی ذهنمان رو در هم پیچیده
سلام خدمت دوستان مدت ده روزه متوجه شدم یا کریم تو راه پله ما داخل سبد لانه کرده دوتا تخم گذاشته هرروز باهاش حرف میزنم بوس میفرستم بای بای میکنم اونمبا طرز عجیبی منو نگاه میکنه به نظرتون نشانه چیست خیلی دوسش دارم دارم از عشقش میمیرم
دوستان شما اطلاعاتی در مورد یا کریم دارین من نگرانم.یه جوجه گذاشتن پشت پنجره ی ما بعد ۲روز بود نبودن.منم فکر کردم رفتن نگران شدم ب جوجه خواستم غذا بدم گذاشتمش تو یه کارتن و سعی کردم غذا با سرنگ بدم اما خب نخورد.بعد الان دیدم مامانش اوند گذاشتمش سرجاش ولی مامانش رفت
بهیچ وجه نباید به تخم ها و یا جوجه ها دست بزنید، اگر این اتفاق بیفته احتمال ترک لانه و جوجه توسط والدین یاکریم زیاده، مادرم میگه تخم و جوجه ها آدم بوی که شدند مادرشون فراری میشه.
سلام یک قمریی رویی سیم انتن خونمون لونه کرده بعد دوتا تخم گزاشت یک هفته پیش نگا کردم دیدم دوتا هستن اما امروز نگا کردم دیدم یکی تخما هست و همین یکیم یکمی شکسته جوجه داخلش بود ولی تکون نمی خورد یعنی اون یکی توخم بخاطر دست زدن من به تخما اینطوری شد هالا باید چی کار کنم بار دومه که این قمریا اینجا تخم میزارن و یکی از تخما هی گم میشه خدایی کمکم کنین یعنی باید اصلا دست بهشون نزد جواب بدین ممنونم
به هیچ وجه نباید دست بزنید، باید بگذارید طبیعت کار خودشو بکنه
❤❤❤
سلام
چند روز پیش یه یا کریم اومد محکم خورد به در بالکن وافتاد مرد خیلی براش ناراحت شدم
سلام. حدود یه ماه پیش دوتا یاکریم روی تراس ما بالای کمد لونه ساختن. بعدشمتخم گذاشتن و حدود یه هفته پیش جوجشون در اومد. من هر روز رو تراس واسشون دونه میریختم. امروز دیدم جفتشون هی میرن و میان. بعدش دیدم از صبح جوجه ازجاش تکون نمیخوره. هر شب مادره میومد تا صبح کنار بچش بود.امشب دیگه نیومد. انقد ناراحتم. اصلا بغض داره خفم میکنه. نمیدونم با این جوجه مرده که اون بالا تو لونه مونده چیکار کنم
طبیعت به اندازه ای که زیباست، خشن و دردناک هم هست، و زندگی یعنی جمیع این اضداد، زندگی کن جانم
سلام یا کریم ما سه روزه تخم گذاشته امروز, باد میومده ترسیده رفته اگر تا فردا رو تخمش نخابه تخمش خراب میشه؟
طبیعت کار خودش را می کند،ولی یاکریم ها گاهی خیلی خل و چل هستند شاید برنگشت و تخم ها از بین بروند، نگران نباشید!
دو تا یا کریم اومدن تو بالکن خونمون یک ساعتی بودن ولی من رفتم چیزی ور دارم رفتن آیا دوباره میان
خدا داند، اگر اقدام به لانه سازی کردند شاید برگردند!
تو بالکن ما تخم گذاشتن دو هفته است شیفتی میان میخوابن روش و هر وقت میرفتن زودی برمیگشتن. با اینکه خیلی مراقب هستیم نریم تو بالکن. امروز چند ساعتی هست رفتن برنگشتن خیلی نگرانم برنگرده
برمی گردن انشاالله!
باسلام دیروز دوتا یا کریم اومده بود تو حیاط ما صبح اول وقت فهمیدم انتخاب کردن حیاطمون لونه بسازن براشون با ی جعبه میوه ی جایی ساختم گوشته حیاط از سرشب هی دارن چوب و اینا میارن برا لونه سازی..سوالم اینه ایا پاقدم یاکریم نحسه یا خوبه
این بستگی به ذهنیت خودتون داره، من که همیشه دوست داشتم یه پرنده بیاد پشت پنجره مون لونه بسازه، خیلی قشنگه
سلام من خیلی میترسم از اینکه حدود دوهفته هست که یاکریم بغل ترانس ما هست و امروز رفت و من رفتم به تخماش دست بزنم که ناگهان تخمش تز دستم در رفت و شکست کامل خورد شد و الان میترسم نفرین کنه
آخه چرا دست بزنید؟ حتی اگر نمی شکست شاید یاکریم دیگر رویش نمی خوابید، نگران نفرین نباشید، دوباره تخم خواهد گذاشت
سلام ت بالکن ما یه یاکریم تخم گذاشته و الان دوتا جوجه داره جوجه هاش نسبتا بزرگ شدن حدودا از ساعت ۱ رفته و نیومده الان پیش بچه هاش برمیگرده ایا چیکار کنیم؟؟؟؟
نمی دونم بخدا، نمی دونم چرا پای این پست چرا اینقدر سوال های تخصصی زیاد شده، احتمالا برمی گرده
سلام یه یاکریم توی بالکن خونه ما لونه ساخته دیروز یه کارتون زیر لانه شان گذاشتم امروز آمد یک ربع نشست و رفت بنظرتون دوباره بر میگرده؟
انشاالله برگرده عزیز، ولی خیلی خنگ هستن یاکریم ها
سلام یه یا کریم سر پله ها رو به پشت بام تخم گذاسته چند روزی هست میرم ومیام به من عادت کرده بود امروز احساس مسولییت کردم رفتم بهش نزریک بشم غذا واب بدم پرزد رفت هنوز نیومده
یاکریم ها بسیار حساس و خنگ هستند، شاید برنگرده متاسفانه
باسلام داخل انباری ما تخمگذاشته و هرشب هم میاد روش میخوابه بنده ام هر روز تو انباری کار دارم و با یاکریم حرف میزنم نازش میکنم
سلام دوتا قمری امدن تو سالن خونه ما روی لوستر سالن تخم گذاشتند و امروز بچشو رو دیدم که از تمخم بیرون زده آیا کولر روشن کنیم دقیقا روبروی کولر هستند، به هرکس میگم که آمدن داخل سالن خونه تعجب میکند
وای خدا چقدر نزدیک آخه، نمی دونم بخدا
سلام مهر بانو
الان که دارم این پست شما رو درباره ی یا کریم ها میخونم و نظرات و سوالات دیگران رو ، در آغوشم یه یاکریم خوابیده و وقتی که گرسنش میشه با یه صدای قشنگی نزدیکم میشه و ازم غذا میخواد ... خیلی دوسش دارم . خدا اونو واسم فرستاد پس قطعا خیری درش هست .
وای خدای من یاکریم اهلی شده، نوش جانت، چقدر زیباست این حال
سلام دو تا یا کریم گوشه ی حیاط روی لوله ی گاز خونه ساختن یه باد خیلی شدید بهاری باعث شد تخم هاشون بیفته بشکنه منم که دیدم لونه خالیه رفتم ورداشتم انداختم دور حالا هر روز یاکریم میاد همون جا میشینه ویه صدا ازخودش در میاره نمیدونم چه حالی داره فقط خیلی حالم گرفته میشه نکنه فکر میکنه من تخماشو شکستم یانباید لونه ی خالیشو جمع میکردم یا باید واسش لونه ی جدید بزارم
چه غم انگیز اگر فکر کنه شما خانه را خراب کردید، طبیعت کار خود را می کند، دوباره خانه خواهد ساخت
ما نمیدونستیم میخواستیم به یاکریم کمک کنیم به بچش دست زدیم براش غدا و اب گزاشتیم پشت پنجرمون لونه کرده ولی از اون روز دیگه رفت که رفت خیلی بهش وابسته بودم میشه کاری کرد که دوباره برگرده
فقط امید
سلام دوهفته پیش یاکریم تخم گذاشت بعدش جوجه شد 5 روزه جوجه شده یمی هنوز تخم بود و یدونه جوجه شده بود اما ما یروز رفتیم بیرون وقتی برگشتیم دیدیم نه یاکریم هست نه تخمش و نه جوجش بعد از ظهر یاکریم اومد تو لونه اما وقتی دید بچش نیست رفت لطفا جواب بدین نمیدونم چه اتفاقی افتاده اخه گربه هم دسترسی نداره و هیچ اثری به جا نمونده حتی تخم شکسته هم نیست خون هم نیست لطفا جواب بدینن
بخدا من صاحب نظر در زمینه یاکریم نیستم
:
مای چن وقت پیش شاید یک ماه پیش یابیشتر بعد یاکریم هامیومدن لبه دیوارمون مینشتن وچون روبرو حال مون بود میدیدمشون تااینکه اومدن روی گلدونا ما نشست مادره ونره هم میرفت دونه دونه چوب میوردن تا بزاره زیرش بعد مامانم توی کارتون ی خونه خوب براشون درست کرد وزیرشون هم چوب ریخت مثله خودشون وخلاصه اومد نشست وتخم گذاری کرددوتا تایه چن وقتی مرتب روشون خوابیده بود واصن تکون نمیخورد حتی نگرانش میشدیم بعضی وقتا، بعد جوجه هاش ک از تخم دراومدن تازه دوروزه مادره میره ومیاد ولی امروز تابعداظهر بود بعد ولشون کرد رفت یه گربه خیر ندیده چندروز بود زیره نظرشون گرفته بود ماهم خیلی مراقبشون بودیم یهو ی بار ک داخله خونه بودیم گربه پرید توکارتن ودوتاشون برد
حالا اینقدر ناراحتیم براشون ،مادرشون هم اصن نیمد دیگه،اخه چطور میشه؟
به نظرتون مادره بیاد ببینه نیستن چیکار میکنه؟؟؟
قربون دل شکسته ات برم، عزیزم طبیعت کار خودشو بلده نگران نباشید، اون نادر باز تخم میذاره و شاید باز هم گربه بخورتش
سلام وقت بخیر چند روز پیش یاکریم برای دومین بار داخل بالکن تخم گذاشته دقیقا روبروی موتور کولرمون ماهم از شدت گرما نمیتونیم کولر نزنیم خواستم ببینم چیزیشون نمیشه چون خیلی هوای بالکن گرم میشه موقعی که کولرمیزنیم
ممنون میشم راهنماییم کنید
بخدا من متخصص این امر نیستم فقط یک پست درباره یاکریم های خونه مادرم نوشتم، پایدار باشید
سلام یه یاکریم تو بالکن ما تخم گزاشته بود حالا فکر کنم جوجه هاش ده روزه باشن دیروز اخرین بار بعدازظهر دیدم و از دیروز مادرو ندیدم امروز غروب دیدم یکی از جوجه ها داره میوفته گذاشتم سر جاش ولی الان ساعت ۱۲ شبه هنوز نیومده یخورده پوره مایع با سرنگ دادم خودن ایا مادرشون برمیگرده خیلی نگرانم نیاد باید خودم بهشون رسیدگی کنم بزرگشون کنم میشه جوابمو بدید دوست ندارم بمیرن من خوش اقبال میدونم حضورشونو ممنون از شما
احتمالا برمی گرده ولی کلا یاکریم ها کمی خل و چل تشریف دارند
خودشه!
سلام لطفا جواب بدین ما یه چند وقتی یود که یه قمری نشسته بود تو بالکن چند تا سبد میوه داشتیم اونجا لونه کرده یود و تخمم داشت بعد امروزم باد شدید میومد سبدارو جابه جا کرده بود طوری که دیدم داره سبد میوفته به مادرم گفتم که داره میوفته مامانمم با یه چوب بلند نمیخواستیم بهش نزدیک بشیم سبد خواستیم صافش کنیم که پریدو رقت الان دوساعتی میشه که نیومده صبحم بود که این اتفاق افتاد بر میگرده خیلی ناراحتیم
قربونتون برم بخدا نمی دونم
وای کامنت ها زیر این پست عالی هستند.


انگار دفتر استفتائات شرعی برای یاکریم تاسیس کرده اید.
یه کفتر قمری همون موسی کو تقی اومد رو پنجره دستشویی تخم گذاشت و خلاصه فهمید کاریش نداریم تابستون دستشویی هم خنک بود چند روزی بچه ها به دنیا اومدن بنده خدا دیگه فهمیده بود کاریش ندارم کنار بچه هاش میموند حتی وارد دستشویی میشدم... خلاصه یروز فقط یکم نزدیک شدم مادره ترسید رفت خیلی ناراحت شدم تا این که فهمیدم میاد صبح ها غذا میده میره... زبونش بلد نبودم که بگم بابا بیا دوباره غلط کردم.. به خدا گفتم که بهش میگه دیگ حتما... خداکنه بیاد ما نوکرشم هستیم
ای جان چه مادر وظیفه شناسی، خیلی بامزه بود روایت شما
سلام ، اگر امکان داره به سوالم پایخ بدید موضوع خیلی اورژانسیه و من نمیدونم باید چه بکنم
سلام. خانوم مادر کبوتر امروز بچه هاشو ول کرده چکارشون کنم . ناراحتم براشون . ده روزه هستن تقریبا .
سلام چند روزه یک یاکریم اومده توی پنجره لانه کرده و تخم کذاشته. الان هم نشسته روی تخم ها. چه کار کنم تا نصل های بعدش ن هم اینجا باشن؟براشون دونه بزارم نمیرن؟ براشون لانه درست کنم بزارم نمیرن؟ ممنون میشم کمک کنید
من تخم کبک راکنارتخم یاکریم گذاشم وفکر کنم روش خوابیده باشه آیا جوجه میشه:
سلام من سه سال پیش یه یاکریم اومد خونمون خیلی بهمون وابسته شدع بود حتی میزاشت من نازش کنم بعد از چند ماهی تخم گذاشت ولی من اصلا درس به تخم هاش نزدم چون شنیده بودم هرکس دست به تخم ویا جوجش بزنه یاکریم هم تخم رو میشکنه هم جوجه رو میکشه بعد از بیست روز تخم هاش جوجه شد و دوتا جوجه به دنیا اورد پارسال یگی از بچه هاش اومد و دوباره تخم گذاشت الان هم اون بچه هه بزرگ شده و تخم گذاشته اما نمیدونم چرا الان بعد از چند روزه که جوجه یه کم بزرگ شده اما مامانش رفته ساعت ۷میاد بهش سر میزنه میره اگع میشه بگید و اینکه جوجه یاکریم ها شبیه جوجه اردکه و خیلی نازه ولی مامانش رفته و. من انقدر ناراحتم اگه میسه بگید که ادیه یا نه
سلام چند روزیه یه یاکریم آمده و تو بالکن لونه ساخت و دوتا بچه گذاشته بچه هاش یکم بزرگ شدن تقریبا بدنشون سیاه و موهایی زرد تیره دارن انگار تازه پر در میارن و اندازه نصف یه کف دسته هروز روی آنها میخوابید و یه مدت خیلی کمی میرفت و باز برمی گشت هروز این کارو میکرد امروز رفته بود من رفتم به جوجه هایش کمی دست زدم و زود برگشتم خونه ما هیچ وقت تو بالکن نمی رفتیم اگر هم می رفتیم زود برمی گشتیم که یاکریم نترسه و نره ولی امروز وقتی من رفتم به جوجه هایش خیلی کم دست زدم بعد برگشتم و یاکریم از آن وقتی که رفته شش ساعته نیومده و من خیلی ناراحتم میترسم بچه هایش گشنه بمونن و بمیرن یعنی یاکریم بر می گرده و اگه برنگرده من چیکار کنم تا جوجه هاش نمیره خیلی ناراحتم تروخدا اگه چیزی میدونید بگید
سلام ببخشید موقعی که یاکریم مون تخم گذاشت بابام رفت تو بالکن و شب بود و یاکریم رفت و ساعت ۶ صبح برگشت و نشست موقعی که رفت تقریبا ساعت ۱۰ بود تخم هاش خراب شدن؟
سه هفته پیش دو تا یاکریم که تویه بالکنمون لونه کرده بودن متوجه شدم دو تا تخم تویه لونشونه، دوستم که مغازه پرنده فروشی داره بم یه تخم شاهین داد و گف بذارم تویه لونه یاکریمها، چند روزه که شاهینه از تخم بیرون اومده و یاکریمها بش غذا میدن، اگه بچه شاهینه بزرگ شه ممکنه که یاکریمها رو بخوره؟
سلام من نماینده یاکریم هستم از همه شماها که آنقدر مهربونم هستید و نگران ما یاکریم ها از همتون ممنون و سپاسگزاریم ،،،،♥️♥️♥️
بهترین کامنت
سلام دیروز عصر یک عدد یاکریم اومد و پشت پنجره اتاقم یک عدد تخم کرد و رفت و بعد یک ساعت اومد خوابید روش تا صبح صبح رفت و هر ۳۰ الی ۴۰ دقیقه یک بار میاد ۲ ۳ دقیقه میشینه رو تخمش و میره. آیا ممکن تخمش خراب بشه؟ و اینکه چرا هی میره و میاد؟
سلام تقریبا۴روزه که یاکریمااارفتن ولی تخم گذاشتن یعنی تخم هاهنوزسالمن
سلام
:
یاکریم ما بعد از یه هفته ک رو تخم ها نسسته بود امروز دیدم هیچ ردی از تخم هاش نیست.فک کردم مارمولک خورده ولی هیچ تکه شکسته ای یا ردی از خورده شدن نبود.....
برا همه ما ناراحت کننده بود
درضمن یاکریما خنگ نیستن ساده لوح و زود اعتماده همه جا لونه میسازن و توی بالغام اگه دقت کنین از بغلشونم ک رد میشین تکون نمیخورن
سلام دوتا یاکریم سه هفته پیش روی پنجره خونمون لونه درست کرده بودن و دوتا تخم گذاشتند بعد از دو هفته تخم هاشون جوجه شدن والان سه چهار روزه هستن من امروز رفتم نگاشون کردم و مادرش فکر کنم ترسید ورفت الان 2ساعته که روی درخت بغل خونمون نشسته ونمیره پیش بچه هاش مامانم میگه قهر کرده نمی دونم چیکار کنم دست به بچه هاش نکردم میترسم
سلام یاکریم روی پنجره خونمون لونه درست کرده دوتا تخم گذاشت و جوجه شدن 5یا6 روزه بودن خونه یکی از فامیلامون دعوت شدی صبح که رفتیم هم جوجه هایش بودن هم خودش عصر که برگردیم نه خودش بود نه جوجه هایش
سلام دوتا یاکریم روی پنجره خونمون لونه درست کردن و دوتا تخم گذاشتن وبچه شد وقتی مامانشون نبود جوجه هاشو نو برداشتم و اومد پیش بچه هاش و نزدیک غروب بود شب شد پیش بچه هاش بود وصبح که بیدار شدم رفته بودن هم خودش هم جوجه هاش دیگه هم نیومده جوجه هاش نمی تونستن پرواز کنن نمی دونم چجوری مامانشون اونارو برده میشه راهنمایی کنید دلم می خواد بیان چیکار کنم
سلام روز خوش،من خودم یه یاکریم بزرگ کردم یسالشه الان، یه ماه پیش دوتا قمری اومدن داخل بالکن جوجه منو دیدن ازون موقع هی میان غذا میخورن دوتایی لونه ساختن تو بالکنمون حتی تا وسط حال میومدن و نمیترسیدن برمیگشتن ،الان یه چند روزیه داره میشه تقریبا یه هفته تخم گذاشته
دو سه روز رو دوتا تخماش نشسته یه شب که تو بالکن کباب زدیم آتیش دید ترسید و فرار کرد
شب بود بخاطر همین فکر کنم راه خونرو نتونست پیدا کنه ،ظهر روز بعد اومد دوباره رو تخماش نشست خیلی کم بعد رفت و دیگه نیومد، دیدم نیومد تخماش یخ میزنن تخمارو برداشتم نور انداختم دیدم رگه داره و داره جوجه میشه،یدونشون شکست ،از یدونشون مراقبت دارم میکنم حس میکنم داره جنین داخل تخم بزرگ تر میشه
من کلا از یا کریم ها خوشم نمیاد چون تو خونه ی ما لونه درست کردن و دردسر برام درست کردن ، اینقدر هم سمج هستن که نمیرن، متنفرم ازشون، به خاطر دردسرآفرینی هاشون
کدوم احمق بیشعوری به شما گفته یاکریم ها خنگ هستند ؟ اندازه ی انسان سه ساله باهوش هستند (از سگ ها و گربه ها به مراتب باهوش تر !)
حتی میتونید باهاشون دوستی کنید احساسات شما رو درک میکنند . به هیچ وجه هم به تخم ها یا بچه هاشون دست نزنید اونها تنها چیزی که از شما میخوان اینه که اجازه بدین توی خونتون (از ترس گربه ها ) لانه بسازند ! نه نیاز به غذای شما دارند نه مراقبت نه هیچ چیز دیگری