ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

الصرخة و السیجارة خیرٌ من النوم.....


بعضی چیزها را نمی شود گفت و نوشت، فقط باید بگذاری همراه با دود سیگار و اشک های نیمه شب متصل به سحرت هضم شوند، نه، هضم که نمی شوند، دود شوند، یک، دو، سه، چهار....

 نَفَسم سوخت، چرا صبح نمی شود؟ چرا اذان نمی دهند؟!

 

نظرات 3 + ارسال نظر
دوست همیشگی چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:07 ب.ظ

فک می کردم حالا که داری میری پیش خانواده باید خیلی ذوق و شوق داشته باشی و خوشحال!

چی شده :(

شوق و ذوق و خوشحالی بخاطر سفر و دیدارها سر جای خودند، بقیه چیزها سر جای خود.......

سوده پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:26 ق.ظ http://soode61.wordpress.com

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره...

اما تو بوف کور نیستی!

Mehdi پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:09 ب.ظ http://30-salegi.blogsky.com

پس اینجا رو برای چی راه انداختی؟ اینجا جاییه که میتونی حرفات رو بگی....بگو...

در ضمن بقول علیرضا آذر:

نفس ات باز گرفت ، اینهمه سیگار نکش....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد