ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

چه می خواستیم چه شد!

بیش از آنچه فکر می کردم اینجا را اندوه آلود کرده ام، با اینکه در پست دردها، نوشته بودم بهم گیر ندهید و راست نیایید بپرسید چه ام شده است و چرا حالم خراب است و این حرفها، تماس هایی از اقصی نقاط دنیا داشتم مبنی بر اینکه، نبینیم این روز و حال را و تو را چه شده است ای بلبل شیرین سخن و الخ!

راستش خودم هم نمی خواستم اینطور بشود، اصلا" تصورم لااقل در زمان گشایش اینجا این بود که یک فضای باطراوت خواهم داشت و از عشق خواهم گفت، حالا لادرلایش هم تکه هایی از اندوه می پراکنیم، برای دور نماندن از قافله غمگینان عالم، اما نشد، انگار چیز دیگری برای ارائه ندارم، آدم نوشتن تحلیل سیاسی از شرایط موجود دور و برم هم نیستم، که بیایم بنویسم افتتاح دفتر سیاسی طالبان در قطر چه تأثیراتی بر خروج نیروهای خارجی از افغانستان دارد، و آیا به معنای به رسمیت شناخته شدنش توسط افغانستان و امریکاست؟ و آیا اصلا" افغانستان فعلی با ریاست جمهوری آقای کرزی را امریکا به چیزش هم می گیرد؟ و آیا اینکه امروز پرچم طالبان در دفترشان به اهتزاز در می آید و بعد جان کری وزیر خارجه امریکا می گوید: "نگران نباشید من با داداش برادرهای طالب صحبت می کنم پرچم را بیاورند پایین، شما نگران نباشید"،معنای خاصی با این مضمون که دستشان در یک کاسه است و حرف همدیگر را می فهمند و... ندارد؟، انگار نه انگار ده دوازده سال است آمده اند اینجا برای اینکه اینها را رام کنند و زیر سلطه قانون اساسی بیاورند، و مطیع دولت افغانستان کنند، انگار نه انگار ده دوازده سال است هر روز داد این میزنند که دارند ریشه تروریسم را در خاک افغانستان می خشکانند، تازه رسیده اند اول راه گفتگو، و این یعنی تسلیم، یعنی بعد ده دوازده سال زدن و خوردن فهمیدیم همین شماها بیایید روی کار برای همه مان بهتر است، و هر کسی هم بعد کرزی بیاید اوضاع از اینی که هست بهتر نمی شود و دولت بی کفایت است و خواهد بود و هر کسی هم بیاید شما –طالبان- با حمایت ما-امریکا و غرب-موجود خواهید بود و چه جایی بهتر از افغانستان بی در و پیکر تا خانه ای باشد برای تبارز انواع و اقسام بیماری های مهلک روانی و انتحار، ملت هم بیچاره تر و بی کس تر از آنی هستند که بتوانند صدایشان را به جایی برسانند و یا خود را از این مخمصه نجات دهند.....

دیدید نمی توانم؟ دیدید از هر چه بخواهم بگویم ختم می شود به منفی ها؟! هی داد بیداد......

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست همیشگی! سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:12 ب.ظ

هر چی تو دلت هست بنویس... راحت باش اینجا خونه تو هست
ما هم اینجاییم میخونیم گاهی لذت می بریم گاهی یادت رو می کنیم و گاهی غمگین میشیم و تا صداتو نشنویم آروم نمی شیم

خدارو شکر که تا چند سطری از حال خودت می نویسی از اقصی نقاط دنیا پیگیر احوالت میشن، این خیلی خوبه عزیزم! خیلی خوبه که این همه نفرو داری که به فکرتن.... اگه هم بگی نپرسین ما می پرسیم چون خود خودت و خوب بودنت برا ما مهمه!

مرسی رفیق همیشگی، جات همیشه تو قلبم محفوظه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد