ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

ویزای تحصیلی!


زمانی که من وارد دانشگاه شدم، قوانین و قواعد درباره دانشجویان مهاجر افغان به شدتی که اکنون در جریان است وضع نشده بود، با همان کارت مهاجرتمان که ثبت و راجستر اداره اتباع خارجه بود ثبت نام شدیم و با همان کارت فارغ التحصیل شده از دانشگاه بیرون آمدیم، شرط گرفتن مدرک تحصیلی مان هم پرداخت هزینه های خوابگاه و دانشگاه بود که در آن زمان چیزی حدود 400-500 هزار تومان می شد، و داده و ستاندیم مدرک لیسانس مان را، دوره فوق لیسانس اما زمانه فرق کرده بود، هر چند برای من سختی نداشت که بخاطر ویزای تحصیلی به داخل کشور عزیمت کرده و ویزای تحصیلی ام را از سفارت ایران در کابل و یا هرات اخذ کنم، ولی همان زمان هم این رویه برای بسیاری از دانشجویان تازه کاری که کشورشان را ندیده اند و در هجرت زاده و بزرگ شده اند و هیچ کسی را در کشور نمی شناسند کمی سخت تمام میشد، ولی قاعده راحت بود، باید کارت مهاجرتت را باطل می کردی، و سپس پاسپورت تحصیلی ات را از سفارت افغانستان در تهران و یا کنسولگری ها در استان ها می گرفتی و از وزارت علوم و خارجه پس از طی طریق خروجی می گرفتی و برای اخذ ویزا یکبار به کشورت مراجعت می کردی، و دو سه روزه ویزای تحصیلی گرفته بعنوان دانشجو وارد کشور ایران می شدی، ویزایی که می زدند هم ویزای زمینی بود، و فرقی نداشت از هرات که شهری مرزی است ویزا بگیری یا از کابل، و این یک سهولت بود که برای دانشجو که قشر فقیر جامعه محسوب می شود در نظر گرفته بودند، حالا اما اینطور نیست، مهمان اولم از راه زمینی با اتوبوس آمده بود هرات، از همان مبدأ که تهران باشد تقاضای ارسال نمبر ویزایش را به سفارت ایران در کابل داده بود، و از همان ابتدا قصد بر سفری چند روزه به کابل داشت، و هر چند می توانست تقاضا کند که ویزایش را به کنسولگری ایران در هرات بزنند و ویزایش را گرفته برای بازدید و مهمانی به کابل بیاید، ولی به فرض اینکه فرقی نمیکند گفته بود کابل بزنند، از هرات هم زمینی آمده بود به کابل، با کمترین هزینه، و در کابل بدنبال ویزایش رفته و بعد از انجام کارهای اداری ویزایش را گرفته بود، و تازه آنجا متوجه شده بود که ویزایی که بهش زده اند ویزای هوایی است، و آن بالای صفحه ویزا خیلی درشت نوشته اند ورود فقط از مرز هوایی، و بعله! مگر این دانشجو کف دستش را بود کرده بود که اگر تقاضای ویزایش از کابل باشد مجبور است فقط از مرز هوایی داخل ایران شود؟ که اگر بو کرده بود و از این سیستم جدید سفارت ایران باخبر شده بود همان هرات ویزا میزد و بعد راهی سفر میشد، که اگر حتی ما می دانستیم از این تغییر سیاست ها بهشان می گفتیم از همان تهران ویزایشان را برای هرات بزنند، و این دانشجو که آنقدر ندارد تا هرات- کابلش را هوایی بیاید، از کجا بیاورد کابل-تهران و یا کابل- مشهد بگیرد؟؟؟، جالب اینجا بود که شرکت های هوایی هم بخاطر ازدحام مسافرین به ایران و کمبود امکانات پرواز(!)، و یا دلایلی مثل شروع پروازهای حجاج و کسر و لغو شدن سایر پروازهایشان، بازار سیاه براه انداخته بودند، و به چه زحمتی توانستیم یک بلیط یکطرفه شرکت آسمان را به قیمت 15 هزار افغانی معادل 900 هزار تومان ایرانی برای مهمان تهیه کنیم، و تو فکر کن چقدر نامردی است که تیکت رفت و برگشت همین شرکت آسمان از تهران به کابل، در خود ایران به بهای 800 هزار تومان است، که اگر این بنده خدا خبر داشت از اینکه باید اینهمه پول بدهد برای بازگشت، چرا از همان نخست یک رفت و برگشت جانانه با قیمت کمتر نگیرد تا رنج اینهمه سفر های سخت زمینی تهران-مشهد-هرات-کابل، را به جان نخرد؟ مگر شیرین عقل بوده خدای نکرده؟؟؟

حالا هم مانده ایم دنبال تیکت برگشت برای مسافر کوچک بعدی، که ایشان هم داستانی دارند، ایشان برعکس مهمان نخست از همان تهران خیلی شیک بدنبال بلیط هوایی رفته اند، ولی وقتی تقاضای دوطرفه اش را کرده اند با پاسخی اینچنین روبرو شده اند که:" شما هنوز ویزای ایران را ندارید، شما فقط خروجی دارید و ما بلیط یکطرفه برایتان صادر می کنیم بلیط آنطرفی اش را از همانجا تهیه کنید"، و این مهمان کوچک و مادرش هم آنقدری کم تجربه و بی زبان هستند که نتوانند بگویند:" خب جانا! من نمبر ویزایم و نامه مهر و موم ویزایم در دستم است، من ثبت نام فلان دانشگاهم، و فقط برای دو روز دارم می روم ویزای شما در پاسپورتم ثبت شده بازگردم، و اصلا" می خواهیم بدون اینکه ویزایمان را گرفته باشیم تیکت بخریم، حتی  اگر ویزایمان با مشکل برخورد کرد تیکت من می سوزد تو را سَنَنَه؟"، البته تقصیر از خودشان هم بوده که قبل از اقدام برای تیکت ما را باخبر نکرده بودند تا تأکیدات مان مبنی بر خرید دوسره اش را بهشان گوشزد کنیم، یکطرفه ماهان را از تهران به 400 هزار تومان خریده اند و اینجا نه تنها رسما" باید به دو برابر و بیشتر بهایش تهیه کنند، که بدتر از دو هفته پیشی که برای مهمان نخست از پِیَش شدیم یافت می نشود...............

پ ن: کسانی که این نوشته را می خوانند و دانشجویی دارند که باید این مسیر را طی کند، اینرا بهشان بگویند که اگر ویزایشان را به کابل بزنند باید هوایی برگردند در حالیکه اگر زمینی بزنند از همان مرز زمینی هرات با موتر برمیگردند بدون صرف هزینه هایی که در بالا اشاره شد، کار ویزایشان هم دو روز بیشتر طول نمی کشد، فقط می ماند تذکره که اگر از ولایات دور دست هستند در کابل کارشان انجام می شود که می توانند زمینی مسیر هرات- کابل را بپیمایند و بعد از اخذ تذکره دوباره زمینی به هرات و سپس مشهد بازگردند.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
شیرین یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:20 ب.ظ http://ladolcevia.blogfa.com

چه مطلب خوبی ساغر عزیز.
اول سلام، دوم اینکه باید این مطالب را بخوانیم تا بیش از قبل بفهمیم چقدر نسبت به همسایه خود نامهربانیم و چقدر بی توجه به نزدیکی فرهنگ و گذشته مان.
یاد استاتوس فیس بوک یکی از دوستانم افتادم که کاناداست و خانم افغان ای را شناخته بود و از شیرینی کلامش میگفت. نوشته بود رویم نشد به ان خانم بگویم ما را ببخش که همسایه های بی شعوری بودیم!

قربانت شیرین عزیز!
امیدوارم روندی که بین اقشار مختلف ایرانی شکل گرفته همه گیر شود و مکانیزم دولت نیز کمی به نفع مهاجرین بچرخد.

مجتبی سه‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:09 ب.ظ

سلام
برا امسال یعنی 93 هم همینطور هست؟
من الان کابلم و ویزا هنوز نزدم

این پست من مربوط میشه به سال تحصیلی 86-87 و از کم و کیف جدیدش بیخبرم. ولی چیزی که می دونم اینه که کسانی که از خود افغانستان با بورسیه به ایران میان از روز نخست که وارد میشن با پاس تحصیلی میان و فقط وقتی رسیدن و ثبت نام شدن باید برن برای اقامت اقدام کنن.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد