ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!
ماهی های دریای کابل!

ماهی های دریای کابل!

سعی دارم در این فضای کوچک خودم باشم، نَفَس بکشم زندگی را، به سبک خودم، عمیق و بی باک!

خدا ما را بشدت در آغوش گرفته!

از وقتی بیاد دارم همسر بدنبال کار بهتر بوده است، شاید دروغ نباشد اگر بگویم تا بحال سی مصاحبه کاری داشته است، از سال دو هزار و سیزده تا الان حدود ده ارگان مختلف را تجربه کرده و هیچکدام مورد پسند روحی و اقتصادی مان نبوده، رشته اصلی اش محیط زیست بود و سر از کامیونیتی سرویس در آورد( در حد دانشجو شدن مجدد در مقطع ارشد رشته اینترنشنال کامیونیتی دولوپمنت )  و اواخر در یک موسسه درباره خدمات رسانی به سالمندان کیس منیجر بود، خبر خوب اینکه در آخرین مصاحبه کاری اش موفق به قبولی و استخدام در شهرداری شهری شد که به تازگی بهش ملحق شده ایم، این یعنی درست در زمانیکه صاحب این خانه شدیم و تمام مخارج مان تقریبا" دو برابر شد و باید وام بیشتری را پرداخت می کردیم خدا دست مان را گرفت وگرنه با ادامه دادن به کار قبلی در شرایط بسیار سخت مالی قرار می گرفتیم! 

قبولی اش هم داستان دارد، بعد از مصاحبه معمولا" رفرنس می خواهند، باید نام و تلفن دو نفر به انتخاب خودت که قبلا" با آنها کار کرده ای را بدهی تا ازش درباره ات بپرسند، این کار آخری همین یکماه پیش یکساله شده بود و در ارزیابی بعد یکسال بهش گفته بودند اواخر از کارآیی ات رضایت نداریم( بخاطر خانه و استرسی که روی همسر بود درست هم بود) و بهمین علت حقوقت بالا نمی رود و چنین و چنان، بعد همسر عدل شماره همین منیجر نامرد را داده بود و یکی دیگر، آنها هم هی زنگ زده اند و او برنداشته، همسر بهش گفته که به شما زنگ می زنند و چنین شده و خودش زنگ زده بعد آنها بر نداشته بودند، بعد دوباره ازش شماره یکی دیگر را خواسته بودند و اینبار همسر یکی از منیجرهای خیلی قبلی را داده و او هم که خیلی راضی بوده ازش کلی تعریف و تمجید کرده و نتیجه کار.

شاید هم منیجرش بد نمی گفت ولی اینها تعارف ندارند حتمی می گفت که ارزیابی خودش بعد یکسال چه بوده و میشد از آنجا مانده و از اینجا رانده!

یک هفته است که بجای چهل و پنج دقیقه، بیست دقیقه ای می رسد به محل کاری که واقعا" لایقش است، همان وظیفه کار قبلی را دارد اما با پوزیشن بسیار بهتر و حقوق تقریبا" دو برابر، قرارمان این بود که به کسی نگوییم ولی از ذوقش در فیس بوکش اعلام کرد!!!

این روزها هر لحظه مثل پیرزن ها همواره در حال شکرگزاری هستم از خدا، حتی یکبار که رایان کار بدی انجام داده بود و شماتت کردم بلافاصله برگشت بهم گفت:" هنوز از زندگی لذت می بری؟" چون من هر روز اینرا تکرار می کنم که، " خدایا! بابت زندگی ام، بچه هایم، همسرم ازت ممنونم، زندگی! روی خوشت دارد برایم نمایان می شود و ازت راضی ام!"

وسط این سپاس و نشاطی که دارم هرازگاهی بشدت می ترسم، که نکند ورق برگردد، نکند دوران خوش ما بسر آید، خدا آنروز را نیاورد، نکند اتفاقی بیفتد و باز می روم صدقه می اندازم و هی آیت الکرسی می خوانم.

دردهایی که در زندگی کشیده ام کم نیستند، هنوز بعضی چیزها وجود دارند اما من بشدت چسبیده ام به همین سه نفر اصلی زندگی شخصی ام، با تمام قدرت خانواده برایم یعنی علی، رایان و باران و بقیه را دور و نزدیک سپرده ام به خدا....

آن وقت ها که درگیر هزاران مشکل و درد بودم هیچوقت این روزها را نمی دیدم، من از بچگی از فقر بیزار بودم و هستم، از بزرگ‌کردن بچه هایم در شرایطی حتی شبیه به شرایط خودم چه رسد به عینش، فکر می کردم ظلم به انسانیت است اگر چنین باشد، و حالا به این خواسته ام نزدیک شده ام!

نظرات 6 + ارسال نظر
ربولی حسن کور دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 02:07 ق.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
تبریک میگم
حالا هم که به گفته خودتان اوضاع رو به بهبود است نگرانید که ورق برگردد؟
امیدوارم که زندگی تان روز به روز بهتر از روز پیش باشد

ممنونم و متشکر، چه کنیم دیگه، استرس های زندگی همیشه یه راهی به نومیدی باز می کنن، ولی به لطف خدا و انرژی مثبت بشدت معتقدم

ترانه دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 11:36 ق.ظ http://taraaaneh.blogsky.com

شادی و آرامشت پایدار.

ممنون عزیزدل

سمیه دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 03:06 ب.ظ

سلام خدارو شکر که همه چی رو روال افتاده منم مثل شمام تا زندگی میفته رو دور کند و ارومش ( و نه لزوما خیلی خوشش) نمی تونم اروم بشینم و منتظر یه سنگی ، سنگ ریزه ای ، مشکلی و ... هستم بخصوص تو کار واقعا معتقدم که چر خ گردونه و نوبتی باید حالمون گرفته بشه البته فک کنم باید این طرز فکرم درستش کنیم

از تو حرکت از خدا برکت، انشاالله همه دیر یا زود به خواست شون برسن

خواننده جدید سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 03:41 ب.ظ

سلام.
تازه وبلاگتونو دیدم و از اولش خوندم .خیلی جالب می نویسین.
اگه پیج اینستاگرامتون عمومیه آدرسش را بدهید. ممنون

پیج اینستاگرام بازه اما اینجا مستعار است، اونجا بنحو عمومی تر زندگی می کنم، بفرمائید داخل، فقط از ساغر خبری نیست!
Nazanin _ Banoo1360

خواننده جدید چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 01:43 ب.ظ

سلام.
تازه وبلاگتونو دیدم و از اولش خوندم .خیلی جالب می نویسین.
اگه پیج اینستاگرامتون عمومیه آدرسش را بدهید. ممنون

نرگس چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 12:36 ق.ظ

‎سلام به دختر زیباسیرت وطن
‎نام زیبای کابل در بخش پیوندهای وبلاگ آقای دکتر من رو وارد دنیای زیبای نوشته‌ها و خاطراتت کرد. بعد از خواندن آخرین نوشته بلافاصله به اولین تاریخ ثبت شده در وبلاگ رفتم و تقریبا همه ی نوشته هایت را می‌شود گفت بلعیدم (ببخش که واژه‌ی شاعرانه تر و لطیف تری به جای بلعیدن نیافتم). تمام آنچه از زندگیت نوشته بودی در برابر من بود و من به لطف پیشرفت تکنولوژی و اینترنت میتوانستم با لمس سرانگشت به هر بخش آن که میخواستم رفته و لذت ببرم از زیبایی نوشتنت و با تو تجربه کنم تمام آنچه را که میگفتی و چقدر تو، من بودی و چقدر من، تو بودم یا شاید شباهت زندگی تمام دختران مهاجر افغانستانیست که آمیخته با درد و رنج و انتظار و دلواپسی و آوارگی و خانه به دوشی ست. تمام آن احساساتی که در طول سالیان ترسیم کرده بودی، من در طی چند ساعت تجربه کردم. چقدر نیاز داشتم به خواندن این نوشته ها و چقدر خدا رو شاکرم که مرا با تو آشنا ساخت. چقدر خوشحالم که بعد از سپری کردن آنهمه پستی و بلندی الان در حال لذت بردن از زندگی هستی در کنار همسر مهربان و فرزندان قندولکت. از خودم که بخواهم بگویم زاده و بزرگ شده‌ی ایرانم و الان در همان مرحله انتظار برای پیوستن به همسر هستم. انتظاری که گاه بی‌پایان می‌نماید که شبیه افتادن در عمق یک چاه تنگ و تاریک است که باید خودت، خودت را بیرون بکشی. انتظاری که هر چه بیشتر بهش فکر میکنم مثل یک مرداب بیشتر مرا به ورطه ی ناامیدی می کشاند. چاره‌ای نیست جز صبر و دعا. یکعالمه درددل دارم برای گفتن ولی وقتت را نمیگیرم که میدانم مصروفی با اولادهای گلت. دعا کن برای من و برای همه ی دختران و پسران سرزمینمان که انتظارهایشان به بهترین شکل به وصال ختم شود. دعا کن برای آرامش سرزمینمان

عزیزدلید، ممنون که اینهمه لطف دارید، امیدوارم بزودی زود در سرزمین جدیدتان به عزیزتان بپیوندید و آغازگر یک زندگی زیبای در آرامش باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد